وقتی کسی داره فکر میکنه، وارد خصوصی ترین وخلوت ترین و پنهان ترین وجه وجودی خودش میشه. عینهو کسی می مونه که رفته توی اتاقی و در رو به روی خودش بسته.
اگه دریچه های دانستن را مسدود کنیم رستگار میشیم. همه ی نکبتی که ما دچارش هستیم از توی همین دریچه ها میاد تو.
حفره ی عشق رو با تماس نمیشه پر کرد.
«دیگران با نگاهشان، به شما صدمه نمی زنند،به خودشان می زنند...»
میدانم هیچ صندوقچهای نیست که بتوانم رازهایم را توی آن بگذارم و درش را قفل کنم؛ چون تو همه قفلها را باز میکنی. میدانم هیچ جایی نیست که بتوانم دفتر خاطراتم را آنجا پنهان کنم؛ چون تو تکتک کلمههای دفتر خاطراتم را میدانی...
ساعت درون هواپیمایی که به سوی غرب حرکت می کند،نسبت به هواپیمای دوقلویش که در جهت مخالف پرواز می کند،زمان بیشتری ثبت می کند.
زمان برای مسافران هواپیمایی که به سوی شرق پرواز می کند،کمتر از کسانی است که با هواپیمای دیگر به سوی غرب پرواز می کند.
کتاب:کیهان در پوست گردو/نویسنده:استفن هاوکینگ/ترجمه:محمد قصاع
پ.ن:هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که چرا یه هواپیما یه مسیرو ۲ ساعته میره،بعد همون مسیرو که می خواد برگرده ،۳ ساعته بر می گرده؟!اصلا هم الان واسه فهم این موضوع پرتقال نگرفتم دستم به جای کره ی زمین!خنگ هم نیستم اصلا!:))